به گزارش اکوایران، مائو نینگ، سخنگوی وزارت خارجه چین در تاریخ ۸ اکتبر گفت: «درست شنیدید؛ من همین حالا گفتم که حقوق ملی مشروع مردم فلسطین باید محقق شده و نگرانیهای امنیتی معقول اسرائیل نیز باید جدی گرفته شود».
به نوشته المانیتور، اگر این مقام چینی این بیانیه را یک سال پیش ارائه میداد، احتمالاً به عنوان یک بیانیه دیپلماتیک عادی نادیده گرفته میشد؛ تاکتیکی برای نمایش توازنی ظاهری، چیزی که از یک قدرت بزرگ مسئول انتظار میرود.
اما بیانیه او لحن غیرمنتظرهای داشت که انحرافی چشمگیر از لحن ضداسرائیلی پکن بوده که از زمان حمله ۷ اکتبر حماس، در اظهارات چینیها شنیده میشد. هفته گذشته و پس از جانباختن یحیی سنوار، چین از محکومکردن اسرائیل خودداری کرد که تضاد قابلتوجهی با محکومیت قویش پس از ترور اسماعیل هنیه بود. پشت این تغییر ناگهانی چیست؟
دور از واقعیت
طی سال گذشته، چین مکرراً از محکومکردن حمله ۷ اکتبر خودداری کرده و هنوز صریحاً حماس را محکوم نکرده است. به جای آن، مقامات چینی بارها اسرائیل را که به گفته آنها با حمایت آمریکا و غرب، به اقدامی «فراتر از دامنه دفاع مشروع» متهم کردهاند، در حالی که همزمان با اعضای بلندپایه حماس و دیگر گروههای فلسطینی در ارتباط بودهاند.
خبرگزاریهای دولتی و کانالهای رسانههای اجتماعی چینی که تحت سانسور قرار دارند، پیام محکومیتهای چین را تشدید کردهاند. دیپلماتهای چینی هر فرصتی را برای خدشهدارکردن وجهه اسرائیل غنیمت شمردهاند و انتقادات خود را در سازمان ملل، دیوان بینالمللی دادگستری و مجمع همکاری چین-کشورهای عرب و همچنین در تماسهای تلفنی با شخصیتهای خارجی ابراز کردهاند.
بدون شک، دهههاست که پکن با حمایت از مسئله فلسطین و محکومکردن اسرائیل به منظور جلب رضایت کشورهای با اکثریت مسلمان و جنوبجهانی، نشاندادن ایالات متحده به عنوان یک نیروی بیثباتکننده و تشویق جهان به این باور که جایگزین قابلقبولی برای نسخه آمریکایی نظم جهانی وجود دارد، همین لحن را حفظ کرده است. اما اینبار، شدت موضع ضداسرائیلی و ضدغربی چین شگفتی حتی باتجربهترین ناظران را برانگیخته است.
کاریس ویت، مدیرعامل اندیشکده اسرائیلی سیگنال گروپ میگوید: «از دیدگاه اسرائیلیها، پیامهای چین بسیار افراطی بوده است». حتی خارج از اسرائیل، برخی از اندیشمندان رفتار چین را نشانه تغییر استراتژی «دوستی با بازیگران خاورمیانهای و استفاده از شکاف بین آمریکا و منطقه» تفسیر کردهاند. با این حال، ویت معتقد است که موفقیت اسرائیل در جنگ احتمالاً نیاز چین به «احتیاط» را تقویت کرده است.
در حالی که اسرائیلیها احتمالاً از اظهارات جدید سخنگوی وزارت خارجه چین استقبال میکنند، ویت باور دارد: «چین باید گامهای جدی به سمت اسرائیل بردارد تا این روابط را ترمیم کند».
خبری از تغییر سیاست نیست
هر کسی که امیدوار بوده تغییر لحن چین نشانهای از چرخش عمده در سیاستهای آن در افق است، احتمالاً ناامید خواهد شد.
پرفسور وانگ چیانگ از دانشگاه دفاع ملی چین در تاریخ ۱۰ اکتبر در شبکه اجتماعی چینی بایدو توضیح داد که بیانیه سخنگوی وزارت خارجه «به معنای این نیست که ما شروع به تغییر عمدهای در مسئله خاورمیانه کردهایم، انگار که میخواهیم به نفع اسرائیل عمل کنیم».
در واقع، خاطرنشان کرد: «موضع ما دقیقاً همانند موضعمان در مسئله روسیه-اوکراین است»، جایی که چین اصل امنیت تقسیمناپذیر را حفظ کرده و در حالی که از حاکمیت اوکراین حمایت میکند، نگرانیهای امنیتی روسیه را نیز به رسمیت میشناسد.
قابلتوجه است که وانگ با توضیح رویکرد پکن در مورد «تنشهای منطقهای» گفت: «وقتی ما (چین) با درگیریهای منطقهای روبروییم، یک اصل کلی داریم: به هیچ طرفی تمایل نداشته باشیم». این شاید اعترافی ظریف از سوی پکن باشد که در مسئله فلسطین، چین بسیار به یک سمت متمایل شده و نیاز دارد تا اعتبار لازم را برای «تسهیل گفتگوهای صلح» باز پس بگیرد.
شواهدی از تنظیم تاکتیکی سیاستهای خاورمیانهای چین برای نخستینبار در سخنرانی ۲۹ سپتامبر وانگ یی، وزیر خارجه این کشور در مجمع عمومی سازمان ملل دیده شد؛ جایی که او یک پاراگراف از سخنرانی خود را به توضیح «مسئله فلسطین» اختصاص داد و آن را به عنوان «بزرگترین زخم وجدان بشری» توصیف کرد. شاید قابلتوجهترین نکته این بود که وزیر خارجه چین در تمام سخنرانی حتی یکبار هم کلمه اسرائیل را به کار نبرد؛ سکوتی عمدی و حسابشده. از آن زمان، روزنامههایی مانند چین دیلی و سیجیتیاِن مقالاتی منتشر کردهاند که اگرچه با احتیاط، به حمله ۷ اکتبر حماس اشاره دارند.
تنظیم تاکتیکی
زمانبندی سخنرانی وانگ تصادفی نبود. این اظهارات پس از یک سری وقایع بیان شد که به پکن نشان میداد جنگ رسماً گسترش یافته است: از ترور اسماعیل هنیه در جولای گرفته تا حمله مرگبار به دستگاههای ارتباطی در تاریخ ۱۷ و ۱۸ سپتامبر و ترور حسن نصرالله در ۲۷ سپتامبر.
با افزایش درگیریها، ایالات متحده و بریتانیا قدرت آتش را در سراسر خاورمیانه افزایش دادند و به هدف قرار دادن مواضع مقاومت در عراق، سوریه و یمن پرداختند. در همین حال، تهران و نیروهای مقاومت در یمن، عراق، سوریه و لبنان بارها و بارها به سمت اسرائیل راکت، موشکهای بالستیک و پهپاد شلیک کردند. حملات حوثیها به کشتیهای تجاری در دریای سرخ نیز ادامه دارد.
تنها در هفته گذشته، ایالات متحده تأیید کرد که یک باتری دفاعی هوایی با توانایی هدف قرار دادن تهدیدات در ارتفاع بالا را به اسرائیل فرستاده و سربازانی نیز برای عملیاتیکردن آن در اراضی اشغالی مستقر کرده است. اما پکن هیچ علاقهای به اعطای چنین امتیازاتی به شریک استراتژیک جامع خود در تهران یا به هیچ یک از نیروهای مقاومت ندارد. اقرار اخیر چین به حق اسرائیل برای دفاع از خود نیز این پیام را تقویت میکند.
تغییر زمینه
احمد ابودوح، پژوهشگر ارشد برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در مؤسسه چتمهاوس اشاره میکند که «اسرائیل جنگ را با حزبالله شروع نکرد» که در این صورت، باعث شد پکن به «ارزیابی امنیتی و اخلاقی متفاوتی» نیاز داشته باشد. این نگاه در تحلیل وانگ مشهود بوده که تأکید داشته «قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت نقض شده است».
در حالی که وانگ صریحاً حزبالله را مقصر نمیداند، بیان او از رویدادها نشان میدهد که حملات راکتی حزبالله اقدامات نظامی اسرائیل را برانگیخته است: «اسرائیلیهای سکان در مناطق مرزی لبنان و اراضی اشغالی نمیتوانستند آزار و اذیت راکتها را تحمل کنند و به مرکز سرزمینهای اشغالی نقل مکان کردند». به گفته او، این موضوع «فشار زیادی بر کابینه اسرائیل قرار داد».
ابودوح همچنین تأکید میکند: «حزبالله مانند حماس و جنوب لبنان مانند غزه نیست». این تفاوت مهم بوده زیرا «حزبالله از مشروعیت آرمان فلسطین که حماس از آن برخوردار بوده، بیبهره است». در عوض، برخی کشورهای عربی خاورمیانه حزبالله را نیرویی مزاحم میبینند که لبنان سکولار را به گروگان گرفته است.
بنابراین، حمایت از حزبالله به سادگی در بسیاری از نقاط جهان اسلام و جنوبجهانی تأثیرگذار نیست. در واقع، پس از ترور نصرالله، بسیاری در سوریه، عربستان سعودی و دیگر جاها جانباختن او را جشن گرفتند. پکن میفهمد که حمایت از نیروهای مقاومت متحد ایران ممکن است خشم سایر «شریکهای استراتژیک جامع» خود در خلیج فارس را برانگیزد؛ جایی که تقریباً ۴۰ درصد از واردات نفت چین تأمین میشود. کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی علناً ابراز نگرانی کردهاند که تأسیسات نفتی آنها ممکن است در صورت تشدید درگیری هدف نیروهای مقاومت قرار بگیرد.
ترس از تشدید
گمانهزنیهای گستردهای وجود دارد که احتمالاً اسرائیل به آخرین حمله تهران پاسخ داده و میادین نفت و گاز ایران را هدف قرار دهد. این احتمال سران حزب کمونیست چین را نگران کرده است؛ زیرا از آنجایی که یک بسته کمکاقتصادی اخیر باعث افزایش پویایی بسیار مورد نیاز در اقتصاد ناکارآمد چین شده و هرگونه آسیب جدی به زیرساختهای معدنی یا اختلال در مسیرهای دریایی حیاتی مانند تنگه بابالمندب یا هرمز میتواند نه تنها امنیت انرژی این کشور را تهدید کند، بلکه میتواند تهدیدی اساسی برای ثبات اقتصادی آن نیز باشد.
ناوگان بیست و پنجم چین، شامل ناوشکنهای موشکی هدایتشونده نوع ۰۵۲دی، ناوشکنهای موشکی نوع ۰۵۴اِی، کشتی کمکی نوع ۹۰۳اِی و تعدادی هلیکوپتر و گروهی کوچک از نیروهای ویژه مستقر در خلیج عدن، به سادگی نمیتواند از منافع وسیع منطقهای چین محافظت کند.
روز دوشنبه، وانگ یی با همتایان اسرائیلی و ایرانی خود تماس گرفت. به گزارش رسمی چین، وانگ به سیدعباس عراقچی یادآوری کرد: «بر این باوریم که ایران میتواند اوضاع را به خوبی مدیریت کرده و از منطقه در برابر هرگونه ناآرامی بیشتر محافظت کند».
منبع: https://ecoiran.com/
المزيد من القصص
پیشبینی سیانان از واکنش تهران
پیامی که به واشنگتن و تلآویو ارسال شد؛ برنامه تهران برای ضربه متقابل به تلآویو چیست؟
چگونه ممکن است پای روسیه به مناقشه ایران و اسرائیل باز شود؟